به گزارش اخبار خودرو ، شرکت هپکو از سال ۵۳ تاکنون در زمینه مونتاژ ماشینآلات راهسازی فعالیت میکند و همکاری با شرکتهای آمریکایی، فرانسوی، ژاپنی، سوئدی و فنلاندی را در کارنامه خود ثبت کرده است.
این شرکت همچنین با همکاری شرکت لیبهر آلمان در سالهای اولیه بعد از انقلاب، خط تولید خود را تجهیز و راهاندازی کرد و از سال ۸۵ به بخش خصوصی واگذار شد که به مشکلات بسیاری انجامید و در نهایت سازمان خصوصیسازی در سال ۹۵ تصمیم به واگذاری مجدد آن گرفت.
[caption id="attachment_204170" align="aligncenter" width="600"]
شرکت آذرآب اراک نیز در سال ۱۳۶۳ تاسیس شد و در حوزه طراحی، ساخت و نصب انواع ماشینالات صنعتی و... فعالیت دارد. مشکلات این دو شرکت به اندازهای گسترده شد که به دلیل حقوقهای معوق و مطالبات سنگین، اعتراض کارگران را به همراه داشت.
از این رو هفته گذشته دولت با قبول پرداخت ۲۷ میلیارد تومان به این دو شرکت (۲۰ میلیارد آذرآب و ۷ میلیارد هپکو) تصمیم به حلوفصل موضوعات آنها گرفت. در مورد ریشه مشکلات آنها با احمدرضا رعنایی ، نایبرئیس انجمن صنایع همگن قطعهساز به گفتوگو نشستهایم که در ادامه از نظرتان میگذرد.
ریشه اصلی مشکلات شرکت هپکو را چیست؟ شرکت هپکو یکی از وزنههای صنعتی کشور است و در زمینه تولید ماشینآلات راهسازی در خاورمیانه بینظیر است. این شرکت پیش از انقلاب تا به حال به عنوان یک برند در صنعت ماشینآلات راهسازی شناخته میشود اما متاسفانه مسیر اشتباه خصوصیسازی که در دهه گذشته برای این شرکت اتفاق افتاد، باعث شد این تولیدکننده از رشد و توسعه بازماند.
از سوی دیگر واردات شدیدی است که پس از خصوصیسازی این شرکت اتفاق افتاد و افراد بسیاری روی واردات ماشینآلات راهسازی چینی مانور دادند. خودروهای چینی رقیب محصولات داخلی از جمله هپکو شدند و در نتیجه این شرکت از نفس افتاد.
مورد سوم به خواب پروژههای عمرانی در سطح کشور در سالهای اخیر برمیگردد. خواب پروژهها مزید بر علت شد و تقاضا برای محصولات هپکو کاهش یافت و بازار کار خود را از دست داد. این سه عامل باعث شد شرکت هپکو بازار خود را از دست بدهد و فشار بسیاری را متحمل شود.
از طرف دیگر فشارهایی از سوی تامیناجتماعی و دارایی، تامین نشدن مواد اولیه و حقوقهای معوقه این شرکت را با مشکلات بسیاری روبهرو کرد. سازمان خصوصی برای حل مشکلات این شرکت اقدام به واگذاری مجدد آن کرد که سهامداران جدید هم نتوانستند ضربتی عمل کنند. در نتیجه این زخم سر باز کرد و اتفاقات اخیر برای این شرکت رقم خورد.
[caption id="attachment_203061" align="alignleft" width="260"]
به مساله خصوصیسازی ناصحیح بهعنوان نخستین مشکل این شرکت اشاره کردید. به نظر شما این شرکت نباید در مسیر خصوصیسازی قرار میگرفت یا خصوصیسازی در این شرکت بهدرستی انجام نشد؟ در واقع این شرکت نتوانست بهدرستی خصوصیسازی شود. در بحث خصوصیسازی باید توانمندی افرادی که شرکت را در اختیار میگیرند به اثبات برسد. همچنین سابقه و اهلیت آنها در زمینه تولید باید مشخص شود.
در عین حال باید تضمینهای لازم از آنها گرفته شود تا چنین اتفاقاتی رخ ندهد. این نخستین باری نیست که در اراک مشکلات این چنینی برای شرکتها پیش میآید. در گذشته شرکتی با نام آونگان اراک مشغول به فعالیت بود که بزرگترین دکلساز خاورمیانه بود.
این شرکت بسیار توانمند و موفق بود و بسیاری از افراد در شهر اراک به دنبال استخدام در این شرکت بودند. این شرکت اما بعد از واگذاری به بخش خصوصی به ورطه نابودی رفت، چرا که این شرکت با نگرش تولید واگذار نشده بود.
فردی که این شرکت را در اختیار گرفت، قصد استفاده از زمین ۱۱ هکتاری این شرکت را که در محدوده شهری واقع شده بود، داشت. نگرش نادرست مزید بر علت شد تا بهواسطه عواملی مانند بالابودن تعداد کارگران و نبود توانایی لازم در کنترل و مدیریت مجموعه، شرکت زمینگیر شود.
آیا هپکو هم درگیر مسالهای مشابه آونگان اراک شده است؟ در مورد هپکو هم به نوعی در واگذاری اولیه این اتفاق افتاده است و کسانی که سهام را گرفتهاند، موفق به احیای این شرکت نشدند. زمان زیادی هم از واگذاری دوم نمیگذرد و این احتمال وجود دارد که وقت کافی در اختیار آنها قرار نگرفته است تا بتوانند مسائل شرکت را حلوفصل کنند.
در واقع شاید مشکلات موروثی در واگذاری دوم خود را نشان دادهاند و احتمالا چون کارگران تصور میکردند با واگذاری دوم مشکلاتشان حل میشود، دست به اعتراض زدهاند.
برای جلوگیری از مسائلی مانند سوءمدیریت، با سهامداران جدید هپکو در واگذاری دوم شروطی ازجمله پرداخت مطالبات معوق کارگران تا پایان سال ۹۶ و اخراج نکردن هیچیک از کارگران تا پایان مدت قرارداد آنها مطرح شد. به نظر شما این مساله را میتوان مثبت در نظر گرفت؟ بله، اخراج کردن کارگران نمیتوانست به عنوان یک راه نجات از مشکلات برای شرکت هپکو در نظر گرفته شود. همینطور که اتفاق مشابه برای شرکت آونگان اراک رخ داد و دست سهامدار جدید برای اخراج کارگران باز بود و کارخانه را تعطیل کرد.
حتی اگر شرایط به گونهای بود که این اتفاق میافتاد هم چاره کار نبود. تنها راهکار این است که سیستم اقتصادی کشور به سمت پویا شدن حرکت کند تا شرکتها بازار فروش خود را به دست بیاورند. اخراج کارگران در مواقع اینچنینی تنها به تعویق کوتاهمدت تعطیلی کارگاه کمک میکند.
دولت برای حمایت از هپکو به به سازمان شهرداریها ابلاغ کرد که خریدهای ماشینآلات مورد نیاز خود را از این شرکت انجام دهد. همچنین سفارش ساخت سه هزار دستگاه خودروی عمرانی به این شرکت از سوی دولت به وزارت راه تکلیف شد. چرا حتی اقداماتی از این دست نیز نتوانست مشکل هپکو را مرتفع کند؟ در این مسیر نیز عوامل مختلفی دخیل هستند و تنها نمیتوان به سفارش بسنده کرد؛ پیشپرداخت و تامین مواد اولیه نیز برای راهاندازی یک سفارش بسیار مهم است تا یک شرکت بتواند کار خود را شروع کند. در واقع اینها سلسله مراتبی هستند که باید پشت سر گذاشته شوند تا شرکت بتواند با این سرمایهها مواد اولیه را تامین و کارگران را حمایت کند.
چنانچه سفارش سه هزار دستگاه عملی میشد و در مسیر درستی قرار میگرفت، عدد بزرگی بود. این احتمال وجود دارد که شرکت نتوانسته پیشپرداخت لازم برای مواد اولیه را تامین کند. نمونه این وضعیت را میتوان در مشارکت قطعهسازان و خودروسازان مشاهده کرد. سفارشگذاری میشود و قرارداد امضا میشود اما پولی به قطعهسازان پرداخت نمیشود.
مشکل دوم این شرکت را واردات ماشینآلات راهسازی چینی عنوان کردید. به نظر میرسد این مورد به مشکلی برای تمام خودروسازان تبدیل شده است... این مشکل در واقع مربوط به وزارت صنعت و بلایی است که بر سر خودروسازان هم میآورد. به عقیده من برخی مسائل و تمهیدات سیاسی در قضیه دخیل است و دست آنها برای جلوگیری از واردات بسته است.
با وجود اینکه تولیدکنندگان این گروه از خودروها در کشور با مشکلات بسیاری دستوپنجه نرم میکنند اما حتی در یک برهه زمانی واردات خودروهای عمرانی مستعمل آزاد شد.
خواب پروژههای عمرانی به عنوان سومین موردی که به مشکلات هپکو دامن زده است، انتظار میرفت نه در مدت کوتاهی بعد از برجام، بلکه بعد از دو سال این رکود کمی برطرف شده باشد. به نظر شما چه زمانی پروژههای عمرانی رونق پیدا میکنند؟ نبود سرمایه و پول لازم در اقتصاد کشور بهمنظور هزینهکردن در پروژههای عمرانی، خواب ساختوساز و امور ساختمانی خصوصی مهمترین مسائلی هستند که میتوانند روی خواب پروژههای عمرانی اثرگذار باشند. تا زمانی که این مسائل حل نشوند، نمیتوان انتظار داشت پروژههای عمرانی رونق پیدا کنند.
تنها چاره این است که سیستم اقتصادی کشور به فکر رونق اقتصاد باشد. در واقع تیم اقتصادی وزارت اقتصاد و دارایی باید نسخه درستی برای اقتصاد کشور بپیچند و اقتصاد را به رونق دربیاورند.
در غیر این صورت تمام شرکتها مثل هپکو و کارهای عمرانی رو به فنا خواهند رفت. تمام واحدهای صنعتی دچار مشکل نقدینگی هستند و به دلیل نداشتن سرمایه درگردش کافی، کمتر از ظرفیت کار میکنند.
همچنین چون در دو، سه ماه گذشته بودجه سیستم تامین اجتماعی، مالیات و بانکها تامین نشده و باید آنها را از مطالباتشان تامین کنند، فشار مضاعفی به بخش تولید وارد میکنند.
مشکلات شرکت آذرآب از کجا نشات میگیرد؟ شرکت آذرآب بازار کار و شرایط خوبی را در اختیار دارد اما اشتباه مدیریتی این شرکت را به چنین مرحلهای رسانده است. در واقع به خاک نشاندن یک همچو شرکتی کم هنری نیست! به نظر من مساله شرکت آذرآب چیزی جز سوءمدیریت در دوران مدیریتی یعنی حدود یکسالونیم اخیر نیست.
این مدیران، منابع آذرآب را به جای تولید به سمت بورسبازی هدایت کردند و شرکتهای اقماری وابسته به آذرآب ایجاد کردند که باعث شد بنیه شرکت از بین برود و به این مشکل برخورد کند.
تصور میکنید کمک دولت به این دو شرکت میتواند راهحل دائمی برای حل مشکلات آنها باشد؟ دو عامل در این مورد موثر است، اول بازار کار و خروج شرایط اقتصادی کشور از رکود و دوم مدیریت پویا و توانمند. اگر این دو اتفاق بیفتد، این شرکتها میتوانند از این وضعیت به صورت دائمی خارج شوند. در غیر این صورت این تزریق نقدینگی به عنوان مسکن برای مدتکوتاهی عمل خواهد کرد.
به نظر شما مسائل مربوط به دو شرکت هپکو و آذرآب میتواند به عنوان یک تجربه مورد عبرت و استفاده قرار بگیرد یا باز هم شاهد چنین مسائلی خواهیم بود؟ اگر مسئولان ۶ ماه زودتر با هشدارها و دیدن علائم بیماری در این شرکتها، وارد عمل میشدند، طبعا نتایج بهتری به همراه داشت. آثار روانی سروصدایی که دو مجموعه به پا کرد در سطح کشور خود را به وفور نشان داد اما این کاری است که گذشته و باید به عنوان یک تجربه از آنها استفاده کرد.
درحالحاضر واحدهای بحرانزده بسیاری را در کشور داریم که تامیناجتماعی، راهداری و بانکها فشار بسیاری را به آنها وارد میکنند و هر کدام از آنها با دیدن شرایط آذرآب و هپکو این آمادگی را دارند که به یک بمب انفجاری تبدیل شوند.
مسئولان صنعت و اقتصاد کشور باید یک اورژانس صنعت برگزار کنند و اجازه ندهند بخشهای شبهدولتی مانند تامیناجتماعی و بانکها با فشاری که برای گرفتن مطالبات معوق وارد میکنند، باعث از بین رفتن واحدها و سرمایهدرگردش آنها شوند.
مسئولان منتظر نباشند تا زمانی که مشکلات یک شرکت سروصدای بسیاری به پا کرد، پولی را به این شرکتها تزریق کنند چرا که آنها دیگر به شرایط قبل بازنمیگردند. کما این که آذرآب و هپکو اگر بخواهد به شرایط سابق بازگردد هم هزینه بسیاری را میطلبد و هم زمان بسیاری صرف این کار خواهد شد..